kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۴۶۸
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۸

شهید مطهری و «داستان راستان»

 
 
علی قنبریان
استاد مرتضی مطهری از متفکران معاصر است که کتاب‌های ایشان، روشنگر فرهنگ اسلامی و پاسخگوی بسیاری از شبهات می‌باشد. در این نوشتار بر آن نیستیم که زندگانی ایشان را ذکر کنیم؛ چون تکرار مکرّرات است و دربارۀ آن بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌ایم. یکی از آثار علامه مطهری، کتاب «داستان راستان» است که به زبان ساده و در قالب داستان‌هایی سرگرم‌کننده و آموزنده نگاشته شده است و شاید بتوان گفت که یکی از پرخواننده‌ترین کتاب‌های ایشان است؛ چراکه علاوۀ بر دانشمندان و تحصیلکرده‌ها، طبقه عامه جامعه خصوصا نوجوانان از آن بهره گرفته‌اند. با توجه به سطح علمی و اجتماعی استاد مطهری، این سؤال به ذهن می‌رسد که ویژگی‌های «داستان راستان» چیست؟ و چرا ایشان، در کنار آن همه کارهای مختلف علمی و اجتماعی سطح بالا، چنین کتاب ساده و به‌دور از مباحث علمی و فلسفی را نگاشتند؟ مقالۀ حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است.
ویژگی‌های کتاب داستان راستان
«داستان راستان» مجموعۀ 125 داستان کوتاه است. این کتاب به زبان‌های انگلیسی و ژاپنی ترجمه شده و برندۀ جایزۀ یونسکو در سال 1344 خورشیدی بوده است. استاد مطهری در این کتاب، داستان‌هایی را که به‌صورت پراکنده در قرآن و روایات و کتب تاریخ و تفسیر بوده‌اند، جمع‌آوری کرده است. داستان‌ها با هنرمندی خاصی در کتاب گردآوری و پردازش شده‌اند و به‌دور از مباحث سنگین و فنیِ علمی، ویژگی سرگرم‌کنندگی و جذابیت را دارا هستند. دو ویژگی‌ که کتاب «داستان راستان» دارد عبارتند از:
الف) واقعی بودن
کتاب‌های داستان را از حیث محتوا، می‌توان به دو دستۀ واقعی و غیرواقعی تقسیم کرد. کتاب‌هایی از قبیل: «سیمای فرزانگان» تألیف رضا مختاری و «قصص‌العلماءِ» مرحوم تنکابنی و زندگی‌نامۀ خودنوشت آقا نجفی قوچانی با عنوان «سیاحت شرق» واقعی؛ و داستان‌های «هزار و یک شب» با برگردانِ عبداللطیف طسوجی و «کلیله و دمنه» و «قصه‌های لافونتن» و «کمدی الهی» اثر دانته آلیگیری، غیرواقعی هستند. «داستان راستانِ» استاد مطهری، همان‌طور که از نامش پیداست از نوع اول و واقعی بوده و واقعی بودن، به جذابیت آن افزوده است. استاد مطهری دربارۀ این ویژگی کتاب گوید:
«نام این کتاب را به اعتبار اینکه غالب قهرمانان این داستان‌ها کسانی هستند که راست‌رو و بر صراط مستقیم می‌باشند و در زبان قرآن کریم صدیقین نامیده شده‌اند، داستان راستان گذشته‌ایم. البته از آن جهت هم که معمولاً طالبان و خوانندگان این‌گونه داستان‌ها افرادی هستند که می‌خواهند راست گام بردارند و این کتاب برای آنها و به‌خاطر آنهاست ما این داستان‌ها را می‌توانیم داستان راستان بدانیم. گذشته از همۀ اینها چون این داستان‌ها ساختۀ وهم و خیال نیست بلکه قضایایی است که در دنیا واقع شده و در متون کتبی که عنایت بوده قضایای حقی در آن کتب با کمال صداقت و راستی و امانت ضبط شود، ضبط شده و این داستان‌ها داستان‌های راست است، از این رو مناسب بود که مادۀ راستی را در جزء نام این کتاب قرار دهیم.» (مرتضی مطهری، داستان راستان، ص12)
نقش سازندگی داستان‌های واقعی بیشتر و عمیق‌تر است؛ چون خواننده، داستان را از محیط تخیل صرف خارج کرده و قهرمان و عناصر داستان را انسان‌هایی می‌یابد که در سال‌ها یا سده‌های قبل، روی همین کرۀ خاکی زندگانی کرده‌اند. پس، تشبّه به فضائل و خصوصیات ارزشمند آنها ممکن و شایسته می‌شود. در قرآن نیز برای بیان فضائل انسانی و نشان دادن راه صداقت و فرزانگی از داستان استفاده شده است و نمونۀ مشهور و جذاب آن داستان حضرت یوسف(ع) است.
ب) غیرادبی بودن
زبان را به اعتبار شیوۀ بیان مقصود به علمی و عامّ و ادبی می‌توان تقسیم کرد: 
الف) زبان علمی زبانی است که صرفاً برای انتقال مستقیم مفاهیم دقیق علمی به‌کار می‌رود. زبان علمی خشک و بی‌روح نیست و حتماً از عناصر خیال بهره می‌برد، ولی به‌اندازه. گاهی آوردن یک بیت شعر یا مصراع یا ضرب‌المثلی عامیانه، نوشته علمی را جذابتر می‌کند (کاظم آل‌رضا امیری، طریق ویرایش: با نکوداشت استاد ابوالفضل طریقه‌دار، «ویراستار و زبان متن»، صص20ـ21)
ب) زبان عامّ زبانی است که برای مقاصد ارتباطی روزمره از آن استفاده می‌شود و محاوره و مکالمه، مکاتبۀ اداری، نگارش مدارک و اسناد حقوقی و نظایر آنها را در بر می‌گیرد. 
پ) زبان ادبی به آفرینش آثار ادبی اختصاص دارد و علاوه‌بر نقش پیام‌رسانی دارای نقش‌های بیان عاطفی و زیبایی‌آفرینی است. 
تمییز زبان علمی از زبان ادبی نسبتاً آسان است. وجه تمایز زبان علم این است که صرفاً مقرون به دلالت صریح و مستقیم است. هدف زبان علمی این است که لفظ بر معنا دلالت آشکار و بی‌واسطه داشته باشد. در این زبان، لفظ شفّاف و فرانما (حاکی ماوراء) است، یعنی بی‌آنکه توجّه ما را به خود کلمات و تعبیرات جلب کند و ما را در خود متوقّف سازد، به‌سوی مدلول و معنا راهبر می‌شود. بدین‌سان، زبان علمی به زبان ریاضی و منطق نمادی گرایش دارد و کمال مطلوب آن زبانی جهانی یا زبانی است که با کامپیوتر پیشرفته ترجمه‌پذیر باشد. در عوض، زبان ادبی پر است از ابهام و ایهام و ‌هالۀ معنایی و اشارات و اساطیر و صور خیال و خاطره‌ها و تداعی‌ها؛ یعنی سرشار است از دلالت‌های غیرمستقیم و ضمنی و ناآشکار. به‌علاوه، زبان ادبی صرفاً متوجّه پیام‌رسانی محض نیست، بیانگر عواطف نیز هست. تنها مراد و مقصود گوینده را نمی‌رساند، رفتار و برداشت او را نیز بیان می‌کند. فقط در پی خبر دادن نیست، درصدد این نیز هست که بر رفتار مخاطب اثر گذارد و حتی او را به واکنش و عمل خاصی وادارد. 
تمییز زبان عامّ از زبان ادبی دشوارتر است؛ زیرا مفهوم متجانسی از زبان عامّ وجود ندارد: زبان عامّ همزبان محاوره را دربرمی‌گیرد‌،هم زبان اداری و بازرگانی همزبان گروهی و حرفه‌ای را. از سویی، زبان عامّ نیز دارای نقش بیان عاطفی است که آن را به زبان ادبی نزدیک می‌سازد. هرچند، کمتر اتفاق می‌افتد که در زبان عامّ به‌عمد به خود لفظ علاقۀ خاصی ابراز شود. چنین چیزی به هر حال گاهی پیش می‌آید. همچنین مسلّم است که زبان عامّ بیطرفی زبان علمی را ندارد و غالباً درصدد آن است که نتیجه‌ای عملی به‌دست آورد و در مخاطب واکنش‌هایی ویژه برانگیزد.(احمد سمیعی «گیلانی»، آیین نگارش، ص41ـ43).
با توجه به مباحث بالا لازم است گفته شود که زبان «داستان راستان» از نوع علمی است مانند نثر ارزشمند کتاب «مدیر مدرسه» اثر جلال آل‌احمد. 
دلیل نگارش داستان راستان
استاد مطهری را بیشتر به‌عنوان فیلسوف و متکلم می‌شناسند. وی در کنار آثار عمیق و علمی مانند «شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم» و «شرح منظومه»، آثار غیرفلسفی مانند «داستان راستان» دارد. شاید بتوان گفت ساده‌ترین کتاب استاد از حیث محتوا، «داستان راستان» است. چرا استاد مطهری با آن همه مشغله و همچنین پایگاه علمی بالایی که داشت، دست به نگارش چنین کتابی زد؟ 
ممکن است کسی اشکال کند که بیان حکایات و داستان به‌دور از مباحث علمی و فنی است و سزاوار دانشمندی چون مرتضی مطهری نیست. در جواب گوییم، برای عالمان دینی استفادۀ از این عنصر یعنی (داستان) هیچ اشکالی ندارد زیرا در اقناع و پذیرش تودۀ مردم، بسیار کارساز است و به‌صورت ضمنی موضوعات عقایدی، اخلاقی و فقهی را اثبات می‌کند و مطهری «داستان راستان» را برای همۀ مردم و ارتقاء سطح معرفت دینی آنها نگاشته است و این‌گونه نبوده که تمامی آثارش را برای تحصیلکرده‌ها و محققان بنویسد. ایشان برای تأثیرگذاری بر تودۀ مردم که غالباً بیگانه نسبت به دلیل و برهان هستند و به همان اندازه از قوت تخیل بالایی برخوردارند، از عنصر داستان استفاده می‌کند تا تدین و رو به‌ سوی‌خداآوردن در آنها تقویت شود و علاوۀ بر آنکه در آثارش به‌صورت جسته‌گریخته از داستان استفاده می‌کند، کتاب «داستان راستان» را نیز مستقلا تألیف می‌کند. مطالعۀ این کتاب می‌تواند برای عموم مردم سودمند بوده و سبب تقویت ایمان آنها شود.