kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۷۳۵
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۷

دفاع مشـروع و آثـار آن

 
 
 علی جواهردهی
دفاع در فقه اسلامی بر اساس تفسیر امام خمینی(ره) در صفحه 485 از مجلد اول صحیفه نور، تکلیف الهی برای پیشگیری از آسیب‌هایی است که اساس اسلام را تهدید می‌کند یا جان و مال و عرض انسان را هدف قرار می‌دهد.
در آموزه‌های قرآن، خدا در مقام دفاع از مؤمنان عمل می‌کند و بصراحت با استفاده از فعل مضارع «یدافع» بر استمرار آن تاکید می‌ورزد. البته دفاع به اشکال و ابزارهای گوناگون انجام می‌شود و می‌تواند با استدلال برهانی، مجادلات، آمادگی نظامی، حمله نظامی، ریشه‌کنی فتنه و منابع تهدید و مانند آنها انجام شود.
بی‌گمان شناخت ابعاد موضوع و مسئله دفاع به عنوان یک تکلیف الهی چه از نظر حقوقی یا نظامی یا سیاسی و مانند آنها لازم و ضروری بر هر مسلمانی است؛ زیرا انجام تکالیف در گرو شناخت احکام و بایدها و نبایدها و نیز شایدها و نشایدهای آن است که نویسنده با مراجعه به آیات قرآن، به برخی از آنها و نیز آثار دفاع مشروع پرداخته است. 
***
حق دفاع، حق فطری و تکلیف الهی
برخی از امور جزو حقوق فطری است که امروزه از آن به عنوان حقوق طبیعی یاد می‌شود. حقوق فطری، حقوقی است که بقای ذات انسان و سلامت تن و روان او را تضمین می‌کند. از نگاه قرآن، هر آفریده‌ای از جمله انسان حقوقی دارد که عقل فطری انسان آن را می‌شناسد و بدان گرایش دارد. به سخن دیگر در هر انسانی نرم‌افزاری تعبیه شده که به او توانایی شناخت حقایق از باطل را می‌دهد و گرایش‌های او را به سوی حقایق و‌گریزش از باطل تعیین می‌کند. هر انسانی بر اساس این نرم‌افزار تقدیری و هدایتی، حقایقی از جمله عدل، صدق، امانت، وفا، شکر و مانند آنها را از اضداد آنها به عنوان باطل می‌شناسد و به دسته نخست گرایش و از دسته دوم‌گریزش دارد. این رفتار انسانی بر اساس الهامات الهی و هدایت فطری در نفس معتدل است. (طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8)
همان گونه که نفس معتدل گرایش به عدل و‌گریزش از ظلم دارد، همچنین گرایش به دفاع از جان و مال و عرض خویش دارد و اجازه نمی‌دهد تا بدان تعرضی انجام شود؛ زیرا از نظر قرآن، قوای عاقله و جاذبه و دافعه در انسان در حالت اعتدال قرار دارد و انسان بر آن است تا به دور از هر گونه ظلم و تعدی هر آنچه را برای بقای خویش نیازدارد، جذب کند و هر عامل تهدیدی بقای خویش را دفع نماید. این‌گونه است که دو قوه شهوانی و غضبانی در خدمت جذب و دفع نیازهای ضروری بر اساس عقلانیتی عمل می‌کند که به الهامات الهی در نرم‌افزار هدایت تکوینی هر انسانی تعبیه شده است. در مقابل اگر نفس انسانی از حالت اعتدال به سبب دفن شدن و مهر خوردن خارج شود و توانایی شناختی و گرایشی و‌گریزشی صحیح را از دست دهد‌، از آن به عنوان «فجور» یاد می‌شود که ضد تقوای الهی است.(شمس، آیات 7 تا 10)
هر انسانی بر اساس نرم‌افزار هدایت باطنی تکوینی فطری، حق دفاع را می‌فهمد و آن را به عنوان شریعت یعنی قانون الهی حاکم بر هستی می‌شناسد و بدان گرایش دارد؛ زیرا آن را مصداقی از مصادیق «عدل» می‌شمارد.(انفطار، آیه 7؛ شمس، آیات 7 و 8؛ طه، آیه 50؛ بقره، آیه 38؛ روم، آیه 30)
انسان افزون بر سامانه هدایت درونی فطری و الهامی به نام عقل و قدرت تعقل در دو ساحت اندیشه و انگیزه، علم و عمل و جزم و عزم، همچنین دارای سامانه هدایت بیرونی وحیانی به نام «نقل» است. از این رو خدا یاد آور می‌شود که انسان با دو سامانه نقلی و عقلی می‌تواند شریعت را بشناسد و به کار گیرد و در صراط مستقیم به بایسته‌ها و شایسته‌های کمالی خویش برسد(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ ملک، آیه 10؛ فرقان، آیه 44)؛ اما اکثریت مردم با تغییر در نفس معتدل‌، تعقل قلبی را با فجور و فسق و گناه از کار می‌اندازند، تا جایی که قلب کارکرد تعقلی خویش را از دست می‌دهد و پست‌تر از چارپایان در سطح نبات و جماد می‌شود و به سبب فقدان تعقل و تفکر، دچار وارونگی شناختی و گرایشی می‌شود تا جایی که فساد را صلاح و صلاح را فساد می‌داند و باطل را جای حق می‌گذارد و به منکرات به جای معروف می‌پردازد و ارزش‌ها را قربانی ضد ارزش‌ها می‌کند و از صراط مستقیم هدایت و کمال به هبوط و سقوط در ضلالت کشیده می‌شود. بنابراین، به سبب فقدان تعقل و تفکر و فقدان تقوای برخاسته از آن، در برابر وحی نقلی نیز واکنش منفی نشان می‌دهد و آن را تکذیب می‌کند و پیام الهی پیامبران را نمی‌شنود و بدان ایمان نمی‌آورد.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 15؛ فرقان، آیه 44)
به هر حال، از نظر قرآن، عقل فطری انسان در قلب سالم و نفس معتدل، حقوق فطری از جمله حق دفاع را می‌شناسد و بدان گرایش دارد؛ زیرا دفاع از جان و مال و عرض، دفاع از بقای خویش است و هر کسی به طور فطری بقای خویش را دوست دارد و برای آن جهاد می‌کند؛ چرا که قوه دافعه به نام غضب برای همین در سرشت هر انسانی نهاده شده است.
این از سنت‌های حاکم بر هستی از جمله نظام انسانی است که جلوی «فساد» گرفته شود(بقره، آیه 251؛ حج، آیه 40)؛ زیرا فساد در برابر صلاح چیزی جز باطل در برابر حق نیست و انسان به طور فطری گرایش به حق و‌گریزش از باطل دارد.
شگفت اینکه حتی کسانی که به تغییر فطرت اقدام کرده و دریچه قلب خویش را مهر زده و پرده‌ای بر آن گذاشته‌اند، هر چند که در ساحت شناخت به اشتباه و خطا گرفتار آمده‌اند، اما می‌دانند که حق همواره مطلوب است و باید دنبال آن باشند؛ از این رو با آنکه ناتوان از شناخت صلاح از فساد و اصلاح از افساد هستند، ولی به سبب گرایش فطری، همچنان مدعی اصلاح هستند و افساد خویش را اصلاح می‌شمارند. 
البته از نظر قرآن، چنین عدم شناخت صحیح حق و باطل، برخاسته از همان بی‌شعوری آنان است که دریچه قلب خویش را بسته و قدرت تعقل و تفکر صحیح را از دست داده‌اند.(بقره، آیات 7 تا 15)
به هر حال، دفاع از حق در همه اشکال آن، یک گرایش فطری و تکلیفی الهی است که عقل الهامی فطری و نقل وحیانی آن را می‌شناسد و بدان گرایش دارد و تایید می‌کند؛ زیرا از نظر قرآن دو راه شناخت برای انسان است که همان عقل و نقل است.(ملک، آیه 10؛ حج، آیه 44) این دو راه بیرونی و درونی هر دو کاشف از قوانین و سنت‌های حاکم بر هستی هستند و هرگز با هم تضاد و تخالفی ندارند.(روم، آیه 30)
پس همان گونه که عقل فطری دفاع از حق در همه ابعاد و اشکال آن را جزو بدیهیات عقلی می‌داند، عقل وحیانی نیز آن را مشروع دانسته و به تایید آن پرداخته است. از همین رو خدا در قرآن جلوگیری از هر گونه ظلم و تعدی به جان و مال و عرض و دین و مانند آنها را واجب و تکلیف الهی دانسته و به حکم نقلی، آن را امضا کرده است.(حج، آیات 39 و 40؛ بقره، آیه 251) بنابراین نه تنها شخص باید خود اقداماتی در ساحت دفاع داشته باشد، بلکه می‌تواند از دیگران نیز یاری بخواهد(شعراء، آیه 227) تا هستی همچنان بر مدار حق و عدالت به دور از هر گونه ظلم و تعدی باشد.
البته خدا نیز در مقام مدافع قیام می‌کند و به دفاع از مؤمنانی می‌پردازد که در مسیر حق و حقیقت در علم و عمل حرکت کرده و در صراط مستقیم قرار گرفته و از خیانتکاران و ناسپاسان در هراس هستند.(حج، آیه 38)  این دفاع الهی از مؤمنان به اشکال گوناگون انجام می‌شود که شامل دفع دشمنان با اشتغال به یکدیگر است؛ به طوری که ظالمان یکدیگر را دفع می‌کنند و این‌گونه مؤمنان در امنیت قرار می‌گیرند.(حج، آیات 38 تا 40)
دفاع از خویش تا دفاع از دین
گزارش‌های قرآنی بر این نکته تاکید دارد که هر آفریده‌ای تلاش می‌کند تا از خودش دفاع کند. این دفاع به اشکال گوناگون انجام می‌شود؛ چنان‌که مورچگان به فرمان ملکه خویش برای دفاع از جان خود و شکسته شدن با سم اسبان و لشکر سلیمان نبی(ع) به مساکن خویش وارد می‌شوند.(نمل، آیه 18) بر همین اساس، انسان نیز برای در امان ماندن از تعدی و تجاوزات ظالمان به دژ پناه می‌برد تا این‌گونه به نوعی از خویش دفاع کند.(حشر، آیه 2)
از نظر قرآن، دفاع از عرض و آبرو چنان مهم است که حضرت لوط(ع) در شرایط سخت از دست رفتن آبرو به خدا پناه می‌برد
(هود، آیه 78؛ حجر، آیات 68 و 69) و حضرت یوسف(ع) در دفاع از عرض خویش تن به زندان می‌دهد.(یوسف، آیات 26 و 50 و 51) این اهتمام الهی به دفاع از عرض تا جایی است که قوانین سختگیرانه‌ای برای اتهامات جنسی وضع می‌کند و به دو شاهد برای اثبات اتهامات جنسی بسنده نمی‌کند و اتهام زنندگان را به عذاب عظیم در دنیا و آخرت تهدید می‌نماید(نساء، آیات 15 و 112؛ نور، آیات 4 تا 23؛ احزاب، آیه 58) و مسلمانان را موظف می‌کند تا از عرض خویش و  دیگران به اشکال گوناگون دفاع کنند و تحت تاثیر گمانه‌ها و شایعات عمل نکنند.(نور، آیات 11 تا 17)
همان گونه که انسان باید از خویش یعنی جان و مال و عرض خود دفاع کند، همچنین لازم است تا از دین توحیدی اسلام در برابر کافران و مشرکان به دفاع برخیزد؛ چنان‌که پیامبر اسوه‌ای چون حضرت ابراهیم(ع) این‌گونه عمل کرد و با تولی نسبت به توحید و تبری نسبت به شرک و مشرکان و کافران به دفاع همه‌جانبه با جان و مال و عرض خویش از دین پرداخت؛ زیرا از نظر قرآن، مهم‌ترین عرض و آبروی انسان همین دین و ایمان اوست که کرامت و شرافت اوست و اگر آبروی انسان در خطر باشد، هیچ خطری برتر و بالاتر از عرض و آبروی دینی نیست که از دست می‌رود؛ زیرا کرامت و شرافت انسانی به دین و تقوا است که بدان کسب می‌کند و ملاک انسان در دنیا و آخرت است.(بقره، آیه 258؛ حجرات، آیه 13؛ ممتحنه، آیات 2 تا 6)
این دفاع از دین در قالب محاجه و جدال احسن (بقره، آیه 258؛ انعام، آیات 72 تا 80)، اعراض از مشرکان (کهف، آیات 14 تا 18)، تبعید مشرکان و نابودی ابزارهای شرک و بت‌پرستی(بقره، آیه 258؛ طه، آیات 85 تا 95)، درگیری و جنگ و مقاتله(حج، آیات 39 و 40) و مانند آنها انجام می‌شود.
از نظر قرآن، دفاع از دین، سنت و قانون الهی در طول تاریخ است و همه مؤمنان باید بر اساس این سنت الهی عمل کنند تا دین بر جامعه و جهان و جان حاکمیت یابد و اصول اساسی دین از جمله نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر اقامه شود.(حج، آیات 40 و 41)
دفاع از مستضعفان و مظلومان در برابر مستکبران و ظالمان یک حکم واجب دینی است که باید با شرکت در جهاد و کشتن ظالمان و مستکبران انجام شود.(نساء، آیه 75)
نه تنها خدا به یاری مظلوم می‌رود، بلکه لازم است تا مؤمنان نیز بر اساس اصول و سنت و قانون الهی عمل کرده و به دفاع از مظلوم بپردازند؛ زیرا در ساختار ولایت الهی، مظلوم و نیز حامیان مظلوم باید به دفاع برخیزند.(شعراء، آیه 227؛ اسراء، آیه 32؛ حج، آیات 39 و 40)  البته دفاع خاصی خدا نسبت به مؤمنان در برابر «خوان کفور»(خائن نمک نشناس) دارد و خدا آنان را با امداهای غیبی و غیر آن یاری می‌رساند تا بر این گروه غلبه کنند.(حج، آیه 38) این از سنت‌های دائمی الهی است؛ به‌طوری که با واژه «یدافع» بر استمرار آن به عنوان یک سنت الهی تاکید می‌کند.
دفاع از خانه و کاشانه و وطن و مانند آنها در ساختار دفاع از حق فطری انجام می‌شود و مؤمنان باید به این تکلیف الهی عمل کنند و با رهبران الهی در این زمینه یاری و همکاری داشته باشند تا آرامش و آسایش و امنیت و سعادت در جامعه انسانی بر قرار شود.(بقره، آیات 246 تا 255؛ نساء، آیات 39 و 40؛ حج، آیات 39 و 40)
بر اساس فرمان الهی، مظلوم می‌تواند علیه ظالمان فریاد بر آورد و آنان را رسوا سازد و در این‌گونه هیچ‌گونه حرمتی برای ظالم نیست.(نساء، آیه 148)
آثار دفاع مشروع
فلسفه اصلی دفاع در قالب دور کردن یا حمایت کردن خواه نظامی و خواه حقوقی و خواه انواع دیگر آن، حفظ حق و عدالت است؛ زیرا زمانی دفاع لازم است که جریانی تلاش می‌کند با تعدی و تجاوز و ظلم و ستم، باطلی را در ساختار فکری و فرهنگی و نظامی و سیاسی و اقتصادی و مانند آن جایگزین جریان حق و مصادیق آن کند. بنابراین، مهم‌ترین اثر دفاع مشروع دفع تهدید ظالمان در ساحت‌های اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مانند آنها است تا دین و جان و مال و عرض مردم حفظ شود و تهدید فعلی یا احتمالی برطرف گردد و حق در قالب‌های گوناگون اقامه شود.(حج، آیات 38 تا 41)
تامین آزادی عقیده برای مؤمنان(همان)، جلوگیری از فساد و تباهی در زمین(بقره، آیه 251)، حفظ اماکن دینی و مقدسات(حج، آیه 40)، بازگشت آوارگان به وطن خویش(حج، آیات 39 و 40)، ضربه به خیانتکاران و ناسپاسان (حج، آیه 38)، احقاق حقوق مظلوم و مستضعف(حج، آیات 39 و 40؛ نساء، آیه 75) و مانند آنها از مهم‌ترین آثار دفاع مشروع است.
دفاع از امری مشروع در همه ادیان آسمانی بر اساس همان دین فطری و سنت‌های الهی وجود دارد. از همین رو پیامبران و پیروان آنان در طول تاریخ به این امر توجه و اهتمام داشته و وارد معرکه درگیری کلامی و رفتاری با ظالمان و مستکبران در دفاع از مظلوم و احقاق حق آنان شده‌اند.(بقره، آیات 191 و 194 و 146 و 251؛ توبه، آیه 36؛ نحل، آیه 126؛ نساء، آیه 75)
به هر حال دفاع، حق فطری و مشروعی است که عقل فطری و نقل وحیانی آن را می‌فهمد و انسان به طور فطری بدان گرایش دارد و هرگز از آن کوتاه نمی‌آید مگر آنکه فطرت او از حالت اعتدال خارج شده و لگدمال گردیده باشد.